مقدمه
همه حجتهای حقیقی خداوند، با مشکلات رو به رو
بودند و استقامت کردند، نوح پیامبر بزرگ خدا 950 سال دعوت کرد اما جز گروه اندکى به
او ایمان نیاوردند، پیوسته آزارش مىدادند و به سخریهاش مىگرفتند. ابراهیم را به
میان آتش افکندند و موسى را تهدید به مرگ نمودند و قلبش از نافرمانیهاى قومش پر خون
بود و عیسى مسیح را بعد از آزار بسیار مىخواستند به قتل برسانند که خداوند نجاتش داد.
از این روی تا بوده دنیا چنین بوده است و جز با نیروى صبر و استقامت نمىتوان بر مشکلات
پیروز شد. فرعون در برابر دعوت حضرت موسى به سوى خداوند یکتا و ترک ظلم و بیدادگرى،
موسى را متهم ساخت که او ساحر یا مجنون است، این نسبت که از سوى مشرکان به پیامبر اسلام
نیز داده شد، براى مؤمنان اندک نخستین، بسیار گران بود و روح پاک پیامبر اکرم را آزرده
مىساخت که خداوند همواره بدیشان بر استقامت در این راه تسلی داده و فرموده است تنها
تو نیستى که هدف این تیرهاى زهرآگین تهمت قرار گرفتهاى اینگونه است که هیچ پیامبرى
قبل از اینها به سوى قومى فرستاده نشده مگر اینکه گفتند: او ساحر یا دیوانه است.(طباطبایی،
1388، ج11، ص141) بررسی تاریخ نشان میدهد همواره حجتهای خداوند در طول عمر خود در
برابر دشمنان یا مشکلات طاقت فرساى زندگى صبر و مقاومت به خرج دادند و هرگز در برابر
این حوادث زانو نزدند و هر یک الگویى بودند از استقامت و پایمردى. توجه به این
مقوله حائز اهمیت است که صبر حجتهای خداوند، تنها به ایستادگی در برابر دشمنان
خلاصه نشد بلکه عرصه زندگی فردی ایشان نیز دستخوش حوادث و ابتلائات بسیاری از جانب
خداوند بود که مشاهده صبر حجتها در این باب، حقانیت ایشان را برای پیروانشان بیش
از پیش روشن میساخت.
قرآن با استفاده از
حادثه احد براى تصحيح يك اشتباه فكرى مسلمانان اقدام مىكند و مىگويد: شما چنين
پنداشتيد كه بدون جهاد و استقامت در راه خدا مىتوانيد در بهشت برين جاى گيريد،
آيا شما گمان كرديد داخل شدن در عمق آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و
يا عقيده بدون عمل ممكن است؟ اگر چنين بود مسئله بسيار ساده بود، ولى هرگز چنين
نبوده است و تا اعتقادات واقعى در ميدان عمل پياده نشود كسى بهرهاى از آن سعادتها
نخواهد برد، در اينجا است كه بايد صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از
افراد بى ارزش شناخته شوند.»(مکارمشیرازی، 1389، ج3، ص111)
1ـ استقامت و دستیابی به مقام رضای خداوند
حضرت اسماعیل در مقابل فرمان الهی به حضرت ابراهیم
برای ذبح او، استقامت پیشه کرده و در مقابل امر الهی تسلیم شد؛ «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي
أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ
افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِين»(صافات،
آیه102) پس چون پسر با او به حد كار و كوشش رسيد، گفت: اى فرزند، من مرتب در خواب
مىبينم كه تو را سر مىبرم پس بنگر چه نظر مىدهى. گفت: اى پدر، آنچه را مأمور
مىشوى انجام ده كه به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت. جمله
«پدرجان! انجام بده آنچه بدان مأمور شدهاى» اظهار رضایت اسماعیل است نسبت به سر بریدن
و ذبح خودش، چیزى که هست این اظهار رضایت را به صورت امر آورد و نیز اگر گفت: «بکن
آنچه را که بدان مأمور شدهاى» و نگفت: «مرا ذبح کن»، براى اشاره به این است که بفهماند:
پدرش مأمور به این امر بوده و به جز اطاعت و انجام آن ماموریت چارهاى نداشت و جمله
«سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ
الصَّابِرِين»(همان) از ناحیه اسماعیل یک نحوه دلجویى است نسبت به پدر،
مىخواهد به پدر بگوید: من از اینکه قربانىام کنى به هیچ وجه اظهار ترس نمىکنم و
در پاسخ چیزى نگفت که باعث ناراحتى پدر شود و از دیدن آن جسد به خون آغشته فرزندش به
هیجان درآید، بلکه سخنى گفت که اندوهش پس از دیدن آن منظره کاسته شود و این کلام خود
را که یک دنیا صفا در آن بود با قید «إن شاء الله» مقید کرد تا صفاى بیشترى پیدا کند.
چون با آوردن این قید معناى کلامش چنین مىشود: من اگر گفتم در این حادثه صبر مىکنم،
اتصافم به این صفت پسندیده از خودم نیست و زمام امرم به دست خودمنیست، بلکه هر چه دارم از مواهبى است که خدا به من ارزانى
داشته و از منتهایى است که خدا بر من نهاده. اگر او بخواهد من داراى چنین صبرى خواهم
شد و او مىتواند نخواهد و این صبر را از من بگیرد.(طبرسی، 1412، ج16، ص154)
مشهورترين قهرمان صبر
در تاريخ بشر كه همه جا نامش با صبر همراه است، حضرت ايوب است. صبر ايوب، عبارت
بوده است از اينكه آن حضرت دچار بيمارى سختى مىشود و در همان اثنا همسرش و
فرزندانش را نيز از دست مىدهد. داستان گرفتار آمدن ايوب به انواع بليت و صبر
ايوب شهرت فراوان دارد تا جايى كه ايوب به عنوان قهرمان بردبارى و شكيبايى شناخته
شده است. اما داستان آن حضرت آكنده از اسرائيليات است، به حدى كه نمىگذارد سيماى
اصيل داستان زندگى ايوب ديده شود.(قرضاوی، 1387، ص127) ياد ايوب همواره قرين شكيبايى
و بردبارى است؛ زيرا وى اگر شكيباترين پيامبر نباشد، از جمله شكيباترين پيامبران
است؛ چراكه وى درباره خانواده و جسم و مال خويش به سختى مورد آزمايش الهى قرار
گرفت، امّا از خود نمونه برترى از بندگى راستين الهى بر جاى نهاد و همواره بر
بلايا بردبار باقى ماند چنانكه مردم همواره مىگويند: «صبرى همچون صبر ايوب»
آنگاه خداوند متعال در قرآن كريم نيز ايّوب را ستوده و فرموده است: «إِنَّا
وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»(بیومی، 1388، ص183).
حضرت یعقوب یکی دیگر از حجج الهی است که یکی
از موارد بارز صبر در زندگی ایشان، صبر وی در فراق پسرش یوسف بود. برادران یوسف پس
از آنکه از روی حسادت وی را به چاه انداختند، پیراهنش را با خون دروغین آوردند، حضرت
یعقوب به عنوان حجت راستین خداوند در برابر این ابتلاء دشوار پاسخ داد که چنین نیست
بلکه دلهاى شما کارى بزرگ را در نظرتان نیکو جلوه نموده، صبرى نیکو باید و خداست که
در این باب از او کمک باید خواست. توصیف صبر با لفظ «جمیل» زیبا براى این است که ممکن
است صبر جمیل و شایسته نباشد و وقتی صبر جمیل است که براى رضاى خدا باشد. طبق قولى
دیگر مقصود صبرى است که شکوه و بیتابى همراه آن نباشد. طبق یک ترکیب، صبر در اینجا
مرفوع آمده چون معنا اینست که «فشأنى صبر جمیل»؛ کار من صبر جمیل است و آنچه عقیده
دارم صبر جمیل است.(طباطبایی، 1388، ج17، ص230)
2ـ استقامت و ثبات در اراده
انسان از توان
ارادی گستردهای برخوردار است و با تکیه بر ظرفیت عمیق و وسیع خدادادی خود میتواند
راههای بسیاری را طی نموده و به کمالات انبوهی دست یابد. هرگاه انسان به عزم و
اراده خود قوت بخشید، مسیرهای دشوار را با سهولت طی کرد و عقبات و دشواریهای راه
نتوانست او را از پای درآورد. از دیگر جنبههای عقلایی جهت کنترل یا ممانعت از شکلگیری
بداندیشی، اراده انسان است که او تن به ضعف نداده و قلب و تفکر خود را به توهمات و
طرحریزیهای نگرشی شیطان نسپارد. صحنه دنیا، صحنه حوادث و ابتلائات انسان است
تا جایی که آیات شریفه انسان را خلق شده در این محنتها دانسته است؛ «لَقَدْ خَلَقْنَا
الْإِنْسانَ فِي كَبَد»(بلد، آیه4) همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم. اگر
انسان در این میدان صبر نداشته و نتواند اراده قوی داشته باشد لاجرم شکسته خواهد
شد و در این زمان است که انواع ظنون سوء نسبت به خداوند، خود، دیگران و جهان
پیرامون به او هجوم آورده و حلقههای ناامیدی و یأس پس از دیگری او را احاطه خواهد
کرد و انتهای این مسیر چیزی جز نابودی نخواهد بود؛ «ادامه در كجروى و اصرار در
لجاجت و بدبينى، اثرش اين است كه روح و روان آدمى را به شكل خود در مىآورند و آن
را همانند آئينه كج و معوجى مىكنند كه قيافه همه چيز را كج و معوج نشان مىدهد.
تجربه اين حقيقت را ثابت كرده است كه افراد بدكار و گناهكار در آغاز از كار خود
احساس ناراحتى مىكنند، اما تدريجاً به آن خو گرفته و شايد روزى فرا رسد كه اعمال
زشت خود را واجب و لازم بشمرند و به تعبير ديگر اين يكى از مجازاتهاى اصرار و
پافشارى در گناه و مخالفت با حق است كه دامان گناهكاران لجوج را مىگيرد.»(مکارمشیرازی،
همان، ج5، ص190) علاوه بر این جامعه نیز به سبب این وادادگی و اراده افراد در
کنترل بدبینی خود به نوعی رکود و از هم گسیختگی دچار خواهد شد؛ «افرادى لجوج،
بهانهجو و ايرادگير و كارشكن، هر كار مثبتى را با وصلههاى نامناسبى تحقير كرده و
بد جلوه مىدهند تا هم مردم را در انجام كارهاى نيك دلسرد سازند و هم تخم بدبينى
و سوءظن را در افكار بپاشند و به اين وسيله چرخهاى فعاليتهاى مفيد و سازنده در
اجتماع از كار بيفتد.»(همان، ج8، ص56) از این روی اراده و صبر انسان در جایجای
زندگی میتواند آثار سازنده و جلوههای دلنشینی را در حیات فردی و اجتماعی
بیافریند همانطور که خداوند متعال نبی خود را به صبر جمیل در مقابله با حوادث و
عدم بدبینی به این ابتلائات و اراده خداوند دستور داده که از آثار این نوع صبر،
فائق آمدن بر افکار منفی است؛ «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلا»(معارج، آیه5) پس صبر كن
صبرى نيكو، صبرى كه در كنارش جزع و ناخشنودى نباشد.
در همه کتابهای آسمانی و گفتار همه پیامبران و اولیاء خدا و امامان
(علیهمالسلام) با تأکیدهای فراوانی، به صبر و استقامت سفارش شده است، به طوری که
آن را اکسیر اعظم و کیمیای کلیدی مشکلات دانستهاند و ضد آن عجز و ضعف و سست عنصری
را موجب انحرافات و بدبختیهای ویرانگر میدانند. صبر و استقامت از مفاهیم بسیار
مهمی است که در سرلوحه دستورهای سرنوشت ساز قرآن قرار گرفته است، در حدی که پاداش
صابران، صلوات و درودهای پی در پی خداوند معرفی شده و آنها به عنوان هدایتیافتگان
نامیده شدهاند. لقمان (علیهالسلام) در بسیاری از حکمتهایش، مسأله صبر و استقامت
را مطرح کرده و از انسانها خواسته که از این نیروی استوار و پرتوان معنوی کمال
استفاده را بکنند و در پرتو آن به کمالات عالی در همه عرصهها و جنبهها نایل
شوند، از جمله در آیه مورد بحث، فرزندش را به استقامت در برابر حوادث تلخ روزگار و
مصایب شکننده، دعوت نموده و تذکر میدهد که مسأله صبر و استقامت، بسیار بسیار مهم
است که هرگز نباید آن را در زندگی فراموش کرد. و ممکن است جمله «من عزم الامور»
اشاره به این باشد که صبر و استقامت نیاز به عزم و جزم، و اراده قاطع و محکم دارد
و بدون آن، انسان نمیتواند به موهبت صبر و استقامت برسد، چنان که اهل لغت، صبر را
به مفهوم عزم و اراده و تصمیم قوی برای انجام کار معنی کردهاند؛ «يَا بُنَيَّ
أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ
عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْم الْأُمُورِ»(لقمان، آیه17) ای
فرزند عزیزم، نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و (بر این کار از
مردم نادان) هر آزار بینی صبر پیش گیر که این نشانهای از عزم ثابت (مردم بلند
همّت) در امور عالم است.
قرآن کریم صبر را از مقدمات رسیدن به مقام پیشوایی شمرده و
انسان را در مقام قرب الهی تا جایی بالا میبرد که شایستگی امامت بر مردم را پیدا
میکند که خود دلیلی آشکار بر ارزش والای صبر در راه خداست.(صادقیتهرانی، 1388، ج23، ص301) انسانها در زندگی خود با افکار و
عقاید گوناگونی، موافق یا مخالف برخورد میکنند که به لحاظ اهمیت، انسان را به
موضعگیریهای متفاوتی وادار میکند؛ لذا قرآن کریم به مؤمنان سفارش میکند که
برای مقابله با عقاید باطل و رفتار خشونتآمیز دشمنان اسلام، صبر پیشه کنند و به
بهترین وجه به مقابله با آنها برخیزند.(سبزوارینجفی،
1414، ج1، ص485)
3ـ استقامت و افزایش تکیه به خداوند متعال
زندگي انسان در دنيا آميخته با مشكلات و تعارضهاي فراواني است. اگر
انسان در برابر آنها بايستد و صبر و مقاومت داشته باشد، حتماً پيروز خواهد شد و
اگر ناشكيبايي كند و در برابر حوادث ناگوار زانو بزند، هيچگاه به مقصد نخواهد
رسيد. از این روی در منابع ديني، صبر و پيروزي قرين هم شمرده شدهاند.(تمیمیآمدی،
1384، ص346) کسی که در زمینه تبلیغ دین، قدم برمیدارد باید ملتفت این امر باشد که
سختیها و دشواریها جزئی از حیات شخصی و هدفی است که او دنبال میکند، خصوصاً
اینکه عرصه دین، جای دشواریهای انبوهتری است و استقامت را میطلبد، از همین روی
اگر مبلغ نتواند با تصحیح شناخت خود به صبر برسد، از نیمه راه درجا خواهد زد. یوسف(ع)
فرزند یعقوب نبی(ع) که در کودکی مورد حسد برادران خود قرار گرفت و با بیرحمی او
را در چاه انداختند، سپس به بهایی اندک فروختند و در مصر نیز به دلیل ردّ درخواست
نامشروع همسر عزیز مصر و دیگر زنان مصری، سالها به زندان افتاد، اما در برابر همه
این مصائب صبر پیشه کرد و بر خدا توکل نمود.(حسینیهمدانی، 1387، ج9، ص9)
خداوند صبر را عامل افزايش توانايي و نيروي مقابله با سختيها ميداند.
به اعتقاد برخي از مفسران، هيچيك از فضايل انساني به اين اندازه مورد تأكيد قرار
نگرفته است. اين نشان ميدهد كه قرآن براي اين فضيلت اخلاقي و عملي اهميت فراواني
قائل است و آن را عصاره همه فضيلتها و خميرمايه همه سعادتها و ابزار رسيدن به
هرگونه خوشبختي و سعادت ميداند. اگر انسان و خانواده ويژگي اخلاقي صبر را نداشته
باشد و به آن عمل نكند، هرگز به خوشبختي و سعادت نخواهد رسيد و كارآمد نخواهد بود.(مکارمشیرازی،
1386، ج2، ص446) در حقیقت صبر یکی از ارکان مقاومت بوده و تأثیرگذاری در آن، به
میزانی است که عملاً مقاومتی بدون صبر میسر نخواهد بود، لذا هرجا که صبر محقق
گردد، استقامت نیز شکل گرفته است، از همین روی بوده که نگارنده بین صبر و استقامت
تلازمی دائمی قائل است.
تکیهزدن بر این امور
واهی سبب میشود انسان از چیستی هستی غافل شده و قاعده اساسی صبر تا وصول به
موفقیت را به فراموشی بسپارد، در این زمان است که با ریشه دواندن بیش از پیش
بدبینی در وجود او، یأس و بیصبری نیز وجود او را احاطه خواهد نمود و با این حال،
قدمهای او روی موفقیت را نخواهند دید؛ «شكيبايى و پايدارى، يعنى انسان چنين
اعتقاد پيدا كند كه براى پيروز شدن حق بر باطل، هرچه را
دوست دارد فدا كند و همانگونه كه حق با محو باطل پيروز مىشود با كشف باطل و
معرّفى آن به مردم نيز پيروز مىشود. براى رسيدن به هر هدفى، صبر و شكيبايى ضرورى
و لازم است؛ ازاينرو، هيچ کس به پيروزى نمىرسد، مگر از طريق صبر و
پايدارى و به هر اندازه كه سختىها و رنجها را تحمل كند، به همان اندازه موفقيت
و پيروزى به دست خواهد آورد و با اين بيان، رمز سخن خداوند را پيدا مىكنيم كه
مىگويد: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»(بقره، آیه155) صابران را مژده دهيد و نيز
مىگويد: «وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ»(قصص، آیه80) آن را دريافت
نمىكند مگر صابران.(مغنیه، 1417، ج3، ص537)
فشار رواني، اولين نتيجه بيصبري در برابر فشارهاست. فرد
صبور ميتواند با تکیه به خداوند و صبر در مقابل حوادث پيشآمده، موفقيت و كارآمدي
خانواده را حفظ كند درحالیکه واكنش فوري و بدون انديشه در برابر رفتارهاي نامناسب
ديگران سبب پشيماني ميشود اما صبر به فرد امكان ميدهد در زمان مناسب، رفتار و
واكنش مناسب و متناسب با رفتار فرد خطاكار را از خود نشان دهد. خداوند متعال به
داوود وحى فرمود: اى داوود! من پنج چيز را در پنج چيز قراردادم، اما مردم آنها را
در پنج چيز ديگر میجویند؛ از اين رو آنها را نمییابند... آسايش را در بهشت قراردادم،
اما آنها آسودگى را در دنيا میجویند از اين رو آن را نمییابند.(مجلسی، 1390،
ج45، ص32) تنها کسانی از میان موانع و مشکلات،
سلامت به مقصد میرسند که با صبر، به قضای الهی راضی شده و تمایلات نفسانی را حبس
نموده و تسلیم امر خداوند گشتند. مصائب گوناگون آنان را از شکر، اطاعت و عبادت
خداوند باز نداشته و با وجود تمام مشکلات، خود را به انجام وظایف الهی وادار
سازند(بلاغینجفی، 1414، ج1، ص141). بنابراین، صبر و
استقامت در نظام اخلاقی، از جایگاه محوری برخوردار است؛ چراکه حقیقت دنیا با
دشواری و ابتلاء آمیخته است و انسان اگر در برابر این حوادثه راهی جز صبر را
انتخاب کند نه تنها به فشار بیشتری خواهد افتاد بلکه داشتههای معنوی خود را برباد
خواهد دید؛ چراکه جزع و فزع و مخالفت با مقدرات، بسان شنا در مسیری غیر از جریان
آب است و این امر جز دشواری چیزی دیگر را برای صاحبش به دنبال خواهد داشت.
4ـ استقامت و دستیابی به روحیه جهادی
تلاشمحوری
و جهادیزیستن، از خصیصههای لازم حیات الهی است؛ انسانی که به درک درستی از چیستی
زندگی و ارزشهای حاکم بر آن رسیده، زمانی را فوت نمیکند و متوجه این حقیقت است
که انسان در دار دنیا، چندان فرصت رفاهطلبی و خوشگذاری ندارد و اگر جهادگونه زیست
نکند، نمیتواند به ترقی، رشد و کمال دست یابد؛ از همین روی خداوند متعال در خصوص
روحیه جهادگونه اهل ایمان افزوده است؛ «لايستاذنک الذين يومنون بالله واليوم الاخر ان يجاهدوا باموالهم و انفسهم و
الله عليم بالمتقين انما يستاذنک الذين لايومنون بالله واليوم الاخر و ارتابت
قلوبهم فهم في ريبهم يترددون»(توبه، آیات 44و45) آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان
دارند از تو براى بازايستادن از جهاد با اموال و جانهايشان اجازه نمىخواهند و
خدا به پرواپيشگان داناست. فقط كسانى از تو اجازه ترك جهاد مىخواهند كه به خدا و
روز قيامت ايمان ندارند و دلهايشان دچار ترديد است و همواره در ترديدشان
سرگردانند. علامه طباطبايي در تفسير آيات فوق در وصف جهاد کنندگان در راه خدا چنين
مينويسد: «جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ايمان واقعي و دروني به خدا و
روز جزاست؛ چون چنين ايماني آدمي را به تقوا وا ميدارد و مؤمن، به خاطر داشتن
چنين ايماني نسبت به وجوب جهاد بصيرتي به دست ميآورد و همين بصيرت نميگذارد که
در امر جهاد تثاقل و کاهلي کند تا چه رسد به اين که از ولي امر خود اجازه تخلف و
معافيت از جهاد بخواهد.
به خلاف منافق که او به خاطر نداشتن
ايمان به خدا و روز جزا داراي چنين تقوايي نگشته، دلش همواره در تزلزل و ترديد است
و در نتيجه، در مواقف دشواري که پاي جان و مال در ميان است دلش ميخواهد به هر
وسيله ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد و براي اينکه از رسوايي خود نيز جلوگيري
به عمل آورده باشد و صورت قانوني بدان بدهد از ولي امرش درخواست معافيت ميکند.»(طباطبایی،
همان، ج9، ص388) انسان دارای حیات الهی، از خداوند برای تلاش هرچه بیشتر در امورات
خود، قوت و نیرو مسألت میکند. تلاش اهل ایمان با تلاش مادیون دارای تفاوت راهبردی
است و آنان در هر کدام از شئون کوشش کنندگی خود، ارزش های حقیقی زندگی را مورد نظر
خود قرار میدهند و حقیقت امر، چیزی جز این نمیتواند باشد؛ چراکه تلاشمند زیستن
کارکرد حقیقی درک معنوی از بایستهها و ارزشهای زندگی است؛ «اهل تقوا با توجه به
يقينى كه نسبت به آخرت دارند، هر سخنى كه مىخواهند به زبان بياورند، هر نگاهى كه
مىخواهند داشته باشند، هر كلامى كه مىخواهند بشنوند، به هر كار اقتصادى كه
مىخواهند وارد شوند، هر ارتباطى كه مىخواهند برقرار كنند، هر تصميمى كه
مىخواهند نسبت به خود و خانواده خود و جامعه بگيرند و خلاصه هر قدمى كه مىخواهند
بردارند، همه و همه را با ياد آخرت و توجه حساب، كتاب، ميزان، صراط، بهشت، دوزخ و
آخرت تنظيم مىنمايند.»(انصاریان، 1385، ج1، ص242) زمانی که
زندگی مطابق با چیستی خود درک گردد، انسان تلاش و توان خود را در مسیری به کار
خواهد گرفت که بیشترین ثمره و انعکاس را به دنبال داشته باشد و از خداوند مسألت مینماید
که از مصروف شدن قوا و توان او در مسیری غیر از این جلوگیری نماید؛ «وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْكَ بِغَيْرِك»(صحیفهسجادیه،
دعای36) و ما را از خود به ديگرى مشغول مدار.
نتیجهگیری
اخلاق حوزه گستردهای از حیات انسان را تحت پوشش خود قرار میدهد و همین
امر سبب شده که آثار آن نیز دارای توسعه در زندگی بشری باشد. از همسوترین مؤلفههای
اخلاقی مقاومت، اموری بوده که نقش مستقیمی در کمال رفتاری انسان داشته که از آن
جمله دستیابی به مقام رضای خداوند بوده و پس از آن، چنین فرد و جامعهای دارای
ثبات اراده است و در میادین مختلف گرفتار لغزش نمیشود، در چنین حالتی است که تکیه
نمودن به خداوند و فراموشی قوای محدود بشری به اوج خود خواهد رسید و روحیه تلاش و
جهاد، جایگزین روح توانی و سستی خواهد داد. در نهایت در این تحقیق نویسنده بدین
نتیجه رسیده است که انسان و جامعه مقاوم، همواره بهرهمند از حرکت در مسیر خداوند
و رضای او، تکیه بر خداوند و... خواهد بود و هیچگاه مرعوب تهدیدات نخواهد شد و
موانع نیز خللی در حوزه پیشرفتی آن به وجود نخواهد آورد.
کتابنامه
قرآن کریم
صحیفهسجادیه
1.
انصاریان، حسین(1385) تفسير حكيم،
قم، دارالعرفان.
2.
آمدی، عبدالواحد(1384) غررالحکم و دررالکلم،
قم، بوستان کتاب.
3.
بلاغى نجفى، محمدجواد(1414) آلاء
الرحمن فى تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت.
4.
سبزوارى نجفى، محمدبن حبیبالله(1414)
ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.
5.
صادقى تهرانى، محمد(1386) الفرقان
فی تفسیر القرآن بالقرآن، تهران، فرهنگ اسلامی.
6.
طباطبائی، محمد حسین(1388) المیزان فی تفسیر القرآن،
قم، نشر رضی.
7.
قرشی، سیدعلی اکبر(1377) قاموس
القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
8.
مجلسی، محمدباقر(1390) بحارالانوار،
قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
9.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن(1389) فرهنگ قرآن، قم، دفتر تبلیغات
اسلامی.
10. مغنیه،
محمدجواد(1417)کاشف، قم، بوستان کتاب.
11. مكارم
شيرازي، ناصر (1389) تفسير نمونه، قم، مدرسه امیرالمؤمنین.
12. ــــــــــــــــــــ(1390)اخلاقدرقرآن،قم، مدرسه امیرالمؤمنین.